بخش دوم : اسمعيل خان و رستاخيز
هراتيان
اسمعيل خان که از
درون جهاد سربلند کرده است يک مسلمان سختگير، باتقوا و شديدآ محافظه کار است و
تقريباً هر چيز را از سياست تا اخلاق اجتماعی در چارچوب جهان بينی مذهبی خويش مورد
سنجش قرار می دهد. جهاد بزرگترين نقش را در تقويت معتقدات مذهبی او بازی کرد.
چنانچه از 1992 تا سقوط هرات بدست طالبان در 1995 او والی هرات بود و عقايد مذهبی
اش بر تمام جريان زندگی مردم هرات سايه افگنده بود.
در آن زمان در اکثريت مناطق کشور جنگ های تنظيمی و چور و چپاول بی داد می کرد
اما شهرهرات يگانه محل نسبتاً آرام بوده بازسازی آن جريان داشت. اما طالبان که مدعی
آوردن صلح و ثبات و اسلام ناب محمدی در افغانستان بودند، نه به نظام اسلامی آقای
اسمعيل خان ارزش قايل شدند و نه به آرامش و باز سازی آن ولايت. و سر انجام آنها اين
ولايت افغانستان را مثل ساير مناطق کشور به دوزخ در روی زمين مبدل
ساختند.
احمد رشيد
ژورنالست پاکستانی پيرامون کارنامه های رزمی و سازندگی اسمعيل خان در سالهای جهاد
و اداره هرات در تحت حاکميت او( 1992-1995 ) چنين می نويسد: « در ميان فرماندهان
مجاهدين کمتر کسی از موقعيت ممتاز اسمعيل خان برخور دار است؛ و کمتر شهری در جنگ
عليه شوروی ها به اندازه هرات قربانی داده است. اسمعيل خان تمايلات شديد ملی و
اسلامی دارد. در هنگام تجاوز شوروی سابق اوبه عنوان يک افسر در ارتش خدمت می کرد که
روسها هرات را اشغال کردند و فارسی زبانان هرات را از ميان تمام مردم افغانستان
مردم ملايم، فرهيخته و بی علاقه به جنگ تشخيص دادند. روسها که در هرات انتظار
مقاومت را نداشتند، شندند را به عنوان پايگاه هوايی اصلی شان توسعه دادند و به
افسران ارتش خود اجازه دادند در هرات ساکن شوند. اما در 15 مارس 179( 24 حوت 1357)
مردم هرات در يک شورش غافلگيرانه شهری، عليه روسها دست به قيام زدند. پس از اينکه
مردم تعدادی افسران و مشاوران روسی و خانواده های آنها را به قتل رسا ندند. اسمعيل
خان با کشتن افسران روسی و کمونستهای افغان، عليه نيروهای شوروی دست به يک کودتا زد
و سلاح های موجود را بين مردم توزيع کرد. درين اغتشاشات صد ها تن روس به قتل
رسيدند. مسکو از ترس اينکه قيام در شهر های ديگر افغانستان گسترش نيابد 300 تانک از
طريق جمهوری ترکمنستان برای سرکوب شورشگران ارسال کرد. نيروهای جديد با بيرحمی شروع
به گلوله باران يکی از قديم ترين شهر های جهان نمود. اکنون پس از پانزده سال شهر
هرات چون منظره ای ماه می ماند که ويرانيهای آن چون حفره های تاريک در افقهای دور
دست گسترش يافته است.
طی اين قيام بيش از
بيست هزار نفر از شهروندان هرات در عرض چند روز به قتل رسيدند. اسمعيل خان و
چريکهای جديدش به دامنه ها پناه بردند و دها هزار نظامی به ايران گريختند.در دهه
جهاد اسمعيل خان موثر ترين نبرد های پاتيزانی را عليه اشغالگران روسی به راه
انداخت. او با جلب اعتماد مردم در حواشی شهر يک نظام کار آمد ايجاد نمود. اين کار
اسمعيل خان برای وی فوق العاده گرانبها بود؛ زيرا بدان وسيله او توانست پس از خروج
نيروهای شوروی ، موقعيت خود را در هرات تثبيت کند.
روسها با بمباران
هرات در سال 1979 چنان خسارات جبران ناپزيری بر شهر وارد کردند که نظير آن حتا در
زمان حمله مغول صورت نگرفته بود. « اسمعيل خان در سال 1993 به من گفت: « هرات آسيب
ديده ترين و مين گذاری شده ترين شهر در جهان امروز است. با اينحال ما هيچ کمکی از
سوی هيچ کسی تا کنون دريافت نکرده ايم.
اسمعيل خان مردم را
خلع سلاح نمود و برغم ويرانی های پيرامونش در سه ولايت تحت کنترول خود، مديريت
اجرايی کار آمد و مدارس و مراکز بهداشتی فعال ايجاد کرده است.
در مدارس هرات
45000 دانش آموز مشغول تحصيل هستند که در سال 1993 نيمی از آنان را دختران تشکيل می
دادند. در مجموع در سه ولايت تحت کنترول اسمعيل خان 75000 دانش آموز در حال تحصيل
هستند.
در سال 1993 من از
مدرسه « آتون هروی» ديدن کردم که در آن هزاران دانش آموز دختر در دو شيفت درس می
خواندند. دانش آموزان به علت اينکه مدرسه فاقد کلاس درس بود، در فضای باز و روی
زمين می نشستند و کتاب و قلم و کاغذ نداشتند. انگيزه اين دانش آموزان برای درس
خواندن بار ديگر موقعيت تاريخی هرات را به عنوان شهر علم و فرهنگ در اذهان زنده
کرد. برعکس هنگاميکه طالبان بر هرات مسلط شدند 45 مدرسه فعال را بستند و تنها سه
مدرسه باقی ماند. آنان پس از تصرف هرات تمام مدارس را بستند و حتا به دختران اجازه
درس خواندن در خانه ها را هم ندادند.
طالبان با تسلط بر
هرات اين نخستين بار بود که بر يک شهر عمده غير پشتون تسلط می يافتند.طالبان با
هرات چون يک شهر اشغال شده برخورد کردند. آنان صد ها هراتی را دستگير کردند، همه
مدارس رابستند و قوانين شرعی را بيشتر از قندهار به اجرا گذاشتند. اداره شهر از دست
افراد بومی گرفته شده به اعضای اصلی طالبان از پشتونهای قندهار واگذار گرديد...
سيستم اداری در اختيار پشتونهای درانی قرار گرفت که اکثريت فارسی نمی دانستند و بنا
برين از بر قرار کردن ارتباط با مردم عاجز بودند. در حال حاضر پس از گذشت چند سال
حتا يک هراتی در اداره شهر مشارکت ندارد.
مردم فريخته ای چون
شهروندان هرات اکنون بالاجبار به حکومت پشتونهای تن می دادند که به تصور آنان بدوی
و تحصيل نکرده بودند و اطلاعی چندانی از تاريخ و پيشينه هرات نداشتند و بنا بر ان
تنها کاری که کرده می توانستند اين بود که بر سر قبر جامی بروند و با خود کتيبه لوح
قبرش را زمزمه کنند:هنگاميکه جهره ات چون ماهی که در شب تاريک مخفی شود، از من
پنهان می گردد، ناگزير مرواريد اشک بر زمين می فشانم وعلی رغم ستارگانی که در آسمان
سو سو می کنند، شب من تاريک است» (6)
روزنامه شرق
پيرامون نقش اسمعيل خان در آبادانی هرات تا پيش از سقوط هرات بدست طالبان چنين می
نويسد: اسماعيل خان والي هرات يكي از
رهبران ريشه دار افغانستان است كه در سرتاسر مناطق غربي افغانستان داراي نفوذ
و اقتدار قابل توجهي است. وي كه در دوران جهاد عليه شوروي تلاش هاي زيادي براي شكست
ارتش شوروي در افغانستان انجام داد، از اوايل دهه در دهه 90 ميلادي و به
دنبال خروج نيروهاي شوروي از هرات در اين منطقه به قدرت رسيد و اقدامات مهمي در راه
عمران و بازسازي هرات به عمل آورد و با برقراري امنيت در اين منطقه و سعي در پويايي
اقتصادي اين منطقه و رفاه مردم آن هرات را به خطه اي كاملاً متمايز از ساير مناطق افغانستان تبديل كرد و بدين وسيله نخستين افكار
عمومي را در داخل و خارج از افغانستان جلب كرد. اسماعيل خان همچنين اقدامات مهمي در
راه برقراري صلح در افغانستان و ايجاد مصالحه بين گروه هاي درگير انجام داد كه از
مهمترين آنها مي توان به برگزاري نشست هرات در تير ماه ۱۳۷۳ اشاره كرد كه در آن از
تمامي گروه هاي سياسي فعال در افغانستان دعوت به عمل آورده و سعي در حل منازعات بين
گروه هاي رقيب كرد كه به علت عدم مشاركت كافي قدرت هاي حاكم افغانستان اين اقدام
اسماعيل خان به شكست انجاميد و با ناكامي آن، زمينه لازم براي ظهور طالبان فراهم
آمد به دنبال ظهور طالبان، اسماعيل خان به مقاومت ادامه داد و در برابر اين حركت
واپس گرايانه برخاسته و ضربات محكمي نيز به طالبان وارد كرد اما سرانجام از طالبان
شكست خورده و به دليل اهميتي كه به آباداني هرات مي داد براي جلوگيري از تخريب هرات
بدون مقاومت اين منطقه را ترك كرد. اسماعيل خان مدتي را نيز در زندان طالبان گذراند
اما پس از مدتي از زندان فرار كرده و مجدداً به مبارزه با طالبان پرداخت و سرانجام
پس از حمله آمريكا به طالبان، موفق گرديد تا در ۲۱ آبان ماه ۱۳۸۰ هرات را آزاد كرده
و دوره دوم حكومت خود را بر اين شهر آغاز نمايد.»(7)
با
شکست طالبان هرات تولد دوباره يافت و اسمعيل خان بارديگری زمام امور ولايت هرات را
بدست گرفت.اما اينبار اسمعيل خان در شرايطی در رائس مقام نظامی و اداری هرات قرار
گرفت که نه تنها افغانستان و هرات با پنج سال قبل زمان که آقای اسمعيل خان آنرا
اداره می کرد از بنياد تغير کرده بود بلکه جهان بعد از حوادث سپتمبر با چالش های
گوناگون از تهديد تروريستان لادنی گرفته تا جهان کشايی آمريکاييان مواجه گرديد.
افزون بر آن تعين سرنوشت افغانستان به شمول هرات بيشتر در دست بازيگران خارجی قرار
گرفت تا خود افغانها. بناً شخصيت های ملی گرا و مستقل نظير آقای اسمعيل خان به
مشکل می توانست با دست باز وبه اراده خودش در زادگاهش کار و زندگی
نمايد.
با اينهمه اسمعيل
خا ن صرف نظر از چالش های جديد برنامه های بازسازی مادی و معنوی هرات را که سخت
هراتيان تشنه آن بودند در دستور کار خويش قرار داد. آقای اسمعيل خان در سه سال که
گذشت حتا تا آخرين روز های برکناری اش عليرغم تهديد های نظامی، توطئه ها، فشار های
اقتصادی ، سياسی و روانی دست از آوردن ثبات و بازسازی هرات نکشيد. چنانچه درسه
سال گذشته که اکثريت مناطق افغانستان از بی امنيتی رنج بردند، هرات بهترين نمونه
ثبات و آرامش در کشورشناخته می شد.
افزون بر آن هرات
برجسته ترين نمونه بازسازی در کشور محسوب می شد. اکثريت ولايات همجوار و نزديک به
هرات به وويژه هلمند و قندهار ميليون ها دالر از کشت ترياک بدست می آورند.در
حاليکه هرات به ويژه شخص اسمعيل خان بگونه آشتی نا پزير عليه کشت و تجارت مواد
مخدره در هرات مقابله می نمود. بيکاری در بسياری شهر های کشور بخصوص در کابل
به اوج آن رسيده بود اما هرات با تطبيق برنامه های بازسازی و عمرانی جای کار بيشتر
برای شهروندانش مساعد می ساخت. در سه سال گذشته حکومت مرکزی با دريافت ميلون ها
دالر از کمک های کشور های خارجی نه تنها صرف بازسازی کشور نه نمود بلکه برعکس صرف
پروژه های سياسی تخريبی از جمله احيا و تقويت طالبان نمود. درحاليکه هرات نه تنها
زياد ترين عوايد گمرکی خويش را به جيب حکومت مرکزی می ريختاند بلکه در بازساری هرات
جنگ زده نيز به مصرف می رسا نيد. چنانچه با پياده شدن در شهر در نخستين چشم انداز
می توان با سيمای بازسازی شده هرات تحت رهبری اسمعيل خان آشنا شدو به اين واقعيت پی
برد که هراتيان در سه سال گذشته راه سه سد ساله را پيموده اند. اين در حاليست که
بسياری حکومات تحميلی و بيگانه نسبت به فرهنگ بومی هرات در سه صد سال گذشته نه
تنها با خود تعصب، استبداد ، تبعيض و قوت های خارجی را به سر هرات به ارمغان آوردند
بلکه ريشه های های تمدنی اين ولايت را برچيدند. چنانچه تبديلی نام های تاريخی
نظير ولسوالی سبزوار را به شندند، شافلان را به پشتون زرغون... تبديل نمودند که در
واقع می توان اين را يکی از بی دادگری ها در تاريخ معاصر افغانستان
ناميد.
بحرانات اخير در
هرات وبرکناری آقای اسمعيل خان بحث های زيادی را پيرامون شخصيت اسمعيل خان و کار
کرد های او در هرات نه تنها در ميان ناظران امور افغانستان گرم ساخته است بلکه
توجه برخی پژوهشگران را نيز مبذول نموده است.چنانچه به نظر آقای توماس جانسن مولف
مقاله تحقيقی« اسمعيل خان، هرات و نفوذ ايران» ا سمعيل خان بحيث يک شخصيت جهادی
خدمات انکار ناگزير را برای مردم هرات در آوردن ثبات، بازسازی ومبارزه با کشت
ترياک ياد شده است. درحال حاضر« هرات بهترين و بد ترين نمادی افغاسنتان بعد از جنگ
است. هرات ازموقعيت استثنايی و ثروت های سر شار خود در تحت رهبری قوماندان
افسانوی خود اسمعيل خان نفع برده است و ازينرو او از محبوبيت فراوان در ميان
هراتيان برخور دار است. چنانچه اسمعيل خان با بکار گيری معقول از در آمد های سر
شار تجارتی و گمرکی به اسفالت سرک ها ، ساختن پارک های تفريحی، مکاتب، پاک کاری
سرک ها، ترميم بنا های تاريخی... نايل گرديده است...هرات در حال حاضر به مقايسه
ساير نقاط کشور از رفاه بيشتر برخور دار است و قبل از همه مرهون موقعيت آن است که
در چار راه ميان خليج فارس و آسيای مرکزی قرار داشته با کشور های ايران و ترکمنستان
هم مرز است. اسمعيل خان و اداره او همت در اعمار يک شهر زيبا نمودند که تقريبا
کاملاً در جنگ با شوروی ها و طالبان تخريب شده بود»(8)
به نظر آقای لوتز کليومن مولف
کتاب« بازی بزرگ جديد، خون و تيل در آسيای مرکزی» اسمعيل خان يک مقداری امنيت،
تحصيلات و غذا را برای مردم فراهم کرده است که مردم در ديگر نقاط کشور هنوز بدان
دست رسی ندارند.
اما با وجود برخی دست آورد های
انکار ناپزير در هرات، هراتيان در سه سال گذشته از دو چيز شديداً رنج بردند: يکی از
کيش شخصيت و ديکتاتوری مذهبی امير شان به سبک طالبانيسم؛ و ديگری توطئه ها، تهديد
ها و فشار های روانی طالبان نيکتايی دار و حاميان خارجی آنها در کابل. اين دو عامل
باعث آن شد که خدمات و عرق ريزی های آقای اسمعيل خان در آوردن امنيت نسبی و بازسازی
هرات تحت شعاع قرار گرفتند. در واقع بازسازی و ثبات نسبی به قيمت سلب آزادیهای
دموکراتيک به ويژه حقوق زنان باعث نارضايتی بسياری نيروهای دموکراتيک و روشنفکران
هرات گرديد. بگونه مثال پوليس مذهبی آقای اسمعيل خان در هرات تا اندازه افراط
کردند که خاطرات مولوی قلم الدين پوليس طالبی در کابل را در ذهنيت ها زنده می
کرد.
همچنان چشمان تيز بين جامعه
جهانی نيز روش های غير دموکراتيک امير پنهان نماند. در نتيجه بهانه های خوبی برای
سازمانهای مدافع حقوق بشر به اشاره لخدر براهيمی، خليلزاد و کرزی داده و آنها را بر
امير وقت و نا وقت شوراندند. حتا اين سازمانها در سه سال گذشته تا آن حدی در گيربا
حقوق بشردر هرات شدند که فراموش کردند در ديگر مناطق افغانستان بر سر شهروندان
افغانستان چه می گذرد. در نتيجه فشار های کميته های حقوق بشر که فکر می شد قسماً
ريشه در انگيزه های سياسی دارد چندان تاثير درتغير روش های سخت گيرانه امير هرات
نگذاشتند. برعکس امير هرات بدون اعتنا به اين فشار ها روشهای سخت گيرانه تر را نسبت
به آزادی های دموکراتيک شهروندان هرات در پيش گرفت.
قابل تذکر است کيش شخصيت امير
هرات که در فرايند دونيم دهه اخير شکل گرفته است در ميان هراتيان و حتا در ولايات
غور و بادغيس هواه خواهانی زياد داشته است. چنانچه امير پرستی کمتر از کيش شخصيت
ترکمن باشی ( پدر ترکمان جهان) که در همسايگی هرات سايه بر زندگی مردم ترکمنستان
افگنده است ، نبوده است.
اگر بسياری ها در حوزه جنوب
غربی افغانستان و به ويژه اکثريت هراتيان امير را به عنوان پيشتاز ترين پرچم دار
خود شناسی، حق شناسی، بيگانه ستيزی، نجات شان از استبداد تاريخی و والی های
تحمليی که همواره از سوی قند هار و کابل در سه سده اخير گماشته شده اند، می بينند
برخلاف عده ديگری امير هرات را مانع گسترش حاکميت خود و اهداف تماميت خواهانه خويش
می بينند.
در نتيجه اسمعيل خان نه تنها در
ميان هراتيان بلکه در ميان همه افغانستانی ها به عنوان شخصيت محبوب و نا محبوب
تبارز ميابد.
با اين همه عامل اصلی سرنگونی
اخير والی هرات نه مسئله زنان، استبداد مذهبی و يا کيش شخصيت امير می تواند باشد
بلکه قبل از همه ريشه های عميق در« بازی بزرگ جديد» دارد که با حضور قوت های
آمريکا در افغانستان به ويژه در هرات هم مرز با ايران دشمن آشتی نا پزير آمريکا تشديد
يافته است. افزون بر آن در درون اين« بازی بزرگ جديد» يک بازی کوچک نيز نهفته است
که من آنرا« بازی تماميت خواهی» می نامم. اين بازی بيشتر بحيث ابزاری برای
نهادينه ساختن سلطه استعمار و استکبار جهانی در منطقه خدمت می کند که با خروج
بازيگران خارجی با توجه به تجارب گذشته و بيداری اجتماعی بقا نداشته مگر اينکه قوت
های خارجی برای حفظ حاکميت تماميت خواهان حد اقل برای يک سده در افغانستان بستر
به اندازند. بناً با توجه به بازی های بزرگ و کوچک توطئه عليه اسمعيل خان به هر
نامی که باشد از مدت ها در جريان بود. اما برای سرنگونی اسمعيل خان استراتيژی در
دستور کار قرار گرفت که سه سال را در برگرفت و در يک شنبه يازدهم سپتمبر 2004 کار
آرايی خود را به نمايش گذاشت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر