۱۳۸۸ شهریور ۲۱, شنبه

هشدار به خامنه ای، هشدار به مردم

هشدار به خامنه ای، هشدار به مردم

هشدار به خامنه ایروز سوم خرداد 1361 خرمشهر آزاد شد و بلافاصله ارتش عراق با اعلام آتش بس یک طرفه از کلیه مواضعی که از خاک ایران در اشغال داشت عقب نشینی کرد و به پشت مرزهای بین المللی بین دو کشور بازگشت. بلافاصله هیأتی به ریاست سعود الفیصل وزیر خارجه وقت عربستان سعودی عازم تهران شد و در جلسه با مسئولین نظام با خواندن آیه ای از قرآن (آیه 9 سوره حجرات) که مسلمانان را از جنگ با یکدیگر و مسلمان کشی نهی می کند، از طرف کشورهای عربی شورای همکاری خلیج اعلام آمادگی نمود تا در صورت پذیرش صلح و قبول کردن قطعنامه 598 سازمان ملل از سوی ایران، کلیه غرامات جنگ را به ایران پرداخت نمایند.رئیس جمهور (همین خامنه ای) و هاشمی رئیس مجلس و موسوی نخست وزیر و موسوی اردبیلی رئیس قوه قضائیه با خوشحالی نزد رهبر نظام، آیت الله خمینی رفته و خواستار پذیرش قطعنامه و اعلام صلح و فشردن دست سعود الفیصل برای دریافت خسارات جنگ از کشورهای عربی شدند. آیت الله خمینی از حاضرین سئوال کرد که نظر سایر مسئولین سیاسی در این مورد چیست؟ پاسخ این بود که با تمامی افراد مؤثر سیاسی و مسئولین اداره کشور صحبت شده و همگی موافق بوده و پذیرش صلح و پایان جنگ را یک نعمت برای کشور می دانند. آیت الله خمینی اتخاذ تصمیم را منوط به جلسه با فرماندهان نظامی و مشورت با آنها نمود. با فرماندهان ارتش جداگانه جلسه گذاشته شد که طبق معمول ارتش نظری در این مورد نداشت و خود را مطیع تصمیمات رهبر دانسته و هیچگونه اظهار نظر مثبت یا منفی نکرد. جلسه نهایی با فرماندهان سپاه بود، که در همین جلسه آیت الله خمینی تصمیم نهایی را گرفت و دستور داد تا سعود الفیصل که بهمراه هیأت همراهش امیدوارانه در هتل استقلال تهران در انتظار پاسخ مثبت بود، تهران را ترک کند. تصمیم بزرگ گرفته شده بود، جنگ جنگ تا پیروزی. از نظر حکومت ایران، این جنگ جز با سقوط صدام و فتح بغداد پایانی نخواهد داشت، این نظرات بدستور آیت الله خمینی بصراحت به سعود الفیصل منتقل شد تا بگوش سایر سران عرب و جامعه بین المللی و سازمان ملل برسد.خامنه ای نباید از یاد برده باشد که خودش و سایر مسئولین سیاسی چقدر از این تصمیم، خشمناک و ناراحت بوده و آنرا تصمیمی کاملاً غلط می دانستند. آیت الله خمینی بجای توجه به مسئولین سیاسی، گوش به سرداران سپاه داد و بحران جنگ را با عقل آنها تدبیر کرد. فرماندهان سپاه در این جلسه اظهار کرده بودند که بفاصله یکماه بصره و پس از آن بغداد را نیز یکماه بعد فتح خواهند کرد. با تاکید شدید گفته بودند که حداکثر تا دو ماه دیگر ما در بغداد هستیم و آنموقع سعود الفیصل را دعوت خواهیم کرد به بغداد بیاید تا به حرفهایش گوش کنیم.آیت الله خمینی با سرکشیدن جام زهر در سال 1368 قطعنامه 598 را در حالی پذیرفت که ایران در جنگ کاملاً شکست خورده و کشور به ویرانه ای تبدیل شده بود.این باید درس عبرتی باشد برای خامنه ای که عقل خود را بدست نظامیان دادن چه عواقب وحشتناکی می تواند داشته باشد. وی در برابر بحران اخیر، و هنگامی که برایش روشن شد که بازنده انتخابات است، بجای تبعیت از نظرات سیاسیون کشور که می گفتند باید با تدبیر، میرحسین موسوی را به یک فرصت برای نظام و پلی برای آشتی دادن جوانان با حکومت تبدیل نمود، عقلش را بدست نظامیان داد که به او می گفتند باید سیستم موجود را حفظ، و بجای تسلیم در برابر رای مردم، آراء را مهندسی نمود. نظامیان اینبار بجای اینکه قول بدهند دو ماهه بغداد را فتح می کنند، به رهبر قول دادند که اگر احمدی نژاد حفظ شود، ظرف حداکثر شش ماه و تا قبل از 22 بهمن امسال، تست اتمی اولین بمب هسته ای را تقدیم رهبر خواهند کرد. استدلال و دلایل آنها نیز بسیار قوی و منطقی بنظر می رسید، همانگونه که استدلال و دلایل فرماندهان سپاه در جلسه با آیت الله خمینی در سال 1361 توانست وی را نیز متقاعد کند که کلید بغداد تا دو ماه دیگر در دستانش خواهد بود.خامنه ای باید بداند که وعده های فرماندهان سپاه سرابی بیش نبوده و همه حوادث و اتفاقات، طبق پیش بینی های آنها جلو نرفته و عوامل بحساب نیامده فراوانی هستند که تست اتمی تا شش ماه دیگر را همانقدر واقعی و دست یافتنی می نماید که فتح 2 ماهه بغداد را. فرماندهان سپاه ثابت کرده اند که کور فکر می کنند.خامنه ای هر لحظه ای که به نظامیان پشت کرده و بجای مشورت با آنها، سیاسیون کشور را به مشورت بخواند، کاری که تا کنون انجام نداده است، شاید بتواند نوشیدن جام زهر را به تأخیر بیاندازد.خامنه ای تا تحت فشار قرار نگیرد، دست از نظامیان نخواهد شست.هشدار به مردمکشور دچار یک بحران عظیم است و خامنه ای برای حل این بحران عقلش را دست فرماندهان سپاه داده، دقیقاً همان کاری که آیت الله خمینی در برابر بحران جنگ انجام داد.در سال 1361 که سعود الفیصل برای گدایی صلح و پرداخت غرامت به تهران آمده بود، مردم در سوم خرداد همان سال بزرگترین جشن ملی خود را بخاطر فتح خرمشهر در همه خیابانهای کشور با پخش نقل و شیرینی برگزار و تا پاسی از شب در خیابانها پایکوبی نموده بودند، روحیه مردم، روحیه یک پیروز در جنگ بود. خاک کشورمان کاملاً آزاد و ارتش عراق پشت مرزهای خودش بود. تعداد اسراء حدود 8 هزار نفر و کل آمار شهدای جنگ کمتر از پانزده هزار نفر بود. شهرها دست نخورده و صنایع و زیرساختهای اقتصادی سالم بودند.در نتیجه پذیرفتن نظر نظامیان و ادامه جنگ بمدت 7 سال دیگر، بهنگام پذیرش قطعنامه، بخش زیادی از خاک میهن مجدداً در اشغال ارتش عراق بود، ما حتی یک وجب از خاک عراق را در دست نداشتیم، شهرهای کشور در جریان جنگ شهرها و بمباران و موشک باران ویران، و صنایع نفت و گاز و صنایع مادر و زیرساختهای اقتصادی کشور بشدت خسارت دیده بودند. تعداد 130 هزار نفر اسیر ایرانی در دست دشمن و قریب به یک میلیون نفر کشته و معلول بر جای مانده بود. کشور ویران و قبرستانهای آن آباد شده بود. حکومت مثل یک شکست خورده، در حالیکه رهبرش جام زهر نوشیده بود، قطعنامه را پذیرفت و مردم بغداد 7 شبانه روز برای پیروزی در جنگ هلهله و شادمانی نمودند. سعود الفیصلی هم در کار نبود که غرامت 97 میلیار دلاری ایران را تقبل نماید.برآوردهای کودکانه فرماندهان سپاه از وضعیت جنگ و تسلیم رهبر کشور در برابر نظر آنها، بلایی را بر سر کشور آورد که بر هیچ ایرانی پوشیده نیست. هر ایرانی در خانواده و فامیل خود تعدادی شهید جنگ دارد. بهترین جوانان کشور برای هوسرانی چند فرمانده نظامی نابود شدند و خانواده های آنها و کشور ایران از نعمت وجودشان محروم گردید.امروز نیز یکبار دیگر رهبر، حل بحران را به عقل نظامیان واگذار نموده است. اگر مردم غفلت نمایند و اجازه دهند که پایه های کودتای سپاه محکم شود، خدا می داند که چه سرنوشتی در انتظار این ملت و این کشور باشد، ولی هر چه باشد خساراتش از 8 سال جنگ خودتحمیلی بیشتر خواهد بود. سپاه اینبار نه بر علیه ارتش عراق، بلکه بر علیه مردم ایران و بر علیه دانش و آگاهی و کرامت انسانی و استقلال و آزادی وارد جنگ شده است.کودتاچیان دائماً از جنگ نرم و حمله ناتوی فرهنگی به کشور دم می زنند. سپاه برای پیروزی در این جنگ نرم باید بتواند همه زندگی خصوصی مردم را شنود کند، باید بتواند اقتصاد و صنعت کشور را در دست خودش بگیرد، رشته های علوم اسلامی را از پایه متحول و دروس حوزوی را جایگزین آن نماید، برای ورود به دانشگاه وتحصیلات عالیه، هیأت گزینش گذاشته و فقط به بسیجیان و وفاداران به نظام اجازه تحصیل دهد، چادر را بعنوان حداقل حجاب قابل قبول اعلام و پوشیه را حجاب برتر اعلام نماید، گذرنامه ها را نظیر کره شمالی جمع کرده و افراد برای سفرهای خارجی ضروری، نیاز به مجوز سپاه برای خروج از کشور خواهند داشت، ماهواره بطور کلی جمع آوری و رادیو و تلویزیون به مراکز شستشوی روانی تبدیل خواهند شد، مقررات اجتماعی بسیار سختگیرانه ای وضع و مجازاتهای باصطلاح اسلامی شامل قطع دست و سنگسار و اعدام، دست و دلبازانه برای بسیاری از جرایم در نظر گرفته خواهد شد، نویسندگان و اندیشمندان «غیر اسلامی» حق فعالیت نداشته و مطبوعات و جراید باید هر کدام یک ناظر سپاهی داشته باشند.سپاه خواهد کوشید تا با اجرای بدون ملاحظه آنچه بنظرش اسلامی می رسد، بهشت را بر روی زمین بیاورد، حتی اگر شده به قیمت جهنم کردن زندگی میلیونها ایرانی. در راه بهشت موعودی که ژنرالها مایل به رسیدن به آن هستند، صدها هزار جوان ایرانی به بند کشیده شده، شکنجه و کشته شده و از حق تحصیل و زندگی محروم خواهند شد.ممکن است فرماندهان کودتا، این پیش بینی ها را قدری مبالغه آمیز بدانند، ولی نباید از یاد برد که اگر کسی در سال 61 به فرماندهان سپاه می گفت که فتح دو ماهه بغداد ناممکن است و این ساده اندیشی شما یک میلیون شهید و معلول روی دست این ملت خواهد گذاشت، او را مغرض و عامل دشمن دانسته و نظرش را مبالغه آمیز و دور از واقعیت می دانستند.آینده بسیار تاریک و زجرآوری در انتظارمان است چنانچه سکوت نمائیم و کوتاه بیائیم. امروز را اگر با عذر و بهانه از دست بدهیم، فردا پشیمانی سودی نداشته و راهی برای جبران و بازگشت نخواهد بود.کودتا هنوز نتوانسته خود را جا بیاندازد، نه در داخل کشور و نه خارج از آن. نباید به آنها اجازه نشستن بدهیم.در این هفته، برای تحقق راهپیمائی میلیونی جمعه 27 شهریور، باید همه توانمان را بکار بگیریم. حتی یک ساعت را هم نباید از دست داد. دعوت حضوری و رودرور مؤثرترین روش است.حضور میلیونی در راهپیمائی روز جمعه، باور قطعی شکست کودتا از سوی کشورهای دنیا و ناامیدی کودتاچیان داخلی از امکان موفقیت کودتا است.اطمینان داشته باشید در این هفته کودتاچیان برای دلسرد کردن مردم و ترسانیدن آنها گرد و خاک زیادی خواهند کرد و حتی امکان دارد موج بازداشتها به سطح بالاتری نیز برسد. اما همان علی، که معاویه زمان می خواهد بنام او بر روی ما شمشیر کشیده و ملت ایران را داغ کند، به فرزندش در بحبوحه جنگ سفارش می کند: «کوهها بجنبند و تو مجنب، دندانهایت را بر هم بفشار ، جمجه ات را به خدا بسپار ، گامت را بر زمین میخ کوب کن، نگاهت را به دورترین نقاط جبهه خصم پرتاب کن و چشمت را فروپوش و بدان که پیروزی از آن ما است.»
SOHRABISTAN

هیچ نظری موجود نیست: