صفحات

۱۳۸۸ مهر ۹, پنجشنبه

بمب اتم بر علیه دموکراسی

بمب اتم بر علیه دموکراسی
Posted: 30 Sep 2009 03:21 PM PDT

لو رفتن چندین مرکز مهم مخفی اتمی در ایران، آمریکا و غرب را در موقعیتی دشوار قرار داده و آنها را مجبور نموده تا نسبت به افکار عمومی جهان پاسخگو باشند.در سوم اسفند 85 کانال ARD تلویزیون آلمان سرانجام گزارش مستند و جنجالی خود که چندین بار علیرغم اعلام قبلی، از نمایش آن جلوگیری شده بود را پخش نمود. آمریکائی ها چندین بار با وارد آوردن فشار به دولت آلمان مانع از پخش این فیلم مستند شده بودند. این گزارش که "فیزیک دان ملاها" نام دارد، یکی از دقیق ترین و مستندترین گزارشات در خصوص برنامه اتمی ایران است.بر اساس این گزارش، بنا بدرخواست حکومت ایران، پروفسور مسعود نراقی فیزیکدان تحصیل کرده در آمریکا، که در یکی از مؤسسسات اتمی دولت آمریکا کار می کرده، در سال 1363 برای پایه گزاری برنامه اتمی ایران به تهران دعوت می شود. در تهران همه امکانات ممکن کشور را در اختیار وی می گزارند تا نراقی بتواند اولین بمب اتمی ایران را بسازد. در سال 1366 نراقی در دبی با عبدالقدیرخان، پدر بمب هسته ای پاکستان، دیدار نموده و نهایتاً یکسال بعد با پرداخت مبالغی هنگفت، در ملاقات دوم در زوریخ، عبدالقدیرخان نقشه بمب را به ایران می فروشد. در سال 1371 نراقی پس از نه سال هدایت برنامه اتمی ایران، در سفری به سوئیس به سفارت آمریکا مراجعه و مجدداً به آمریکا بازگشته و در ازای تقدیم اطلاعات خود، با میلیونها دلاری که از کمیسیونهای نه سال خریدهای خارجی برنامه اتمی ایران اندوخته بود در یکی از بهترین محله های نیویورک ویلائی خریده و شرکت بزرگی تأسیس می نماید که کارش فروش تجهیزات غنی سازی اورانیوم است!!تهیه کننده آلمانی گزارش مذکور معتقد است که عزیمت نراقی از آمریکا به تهران با هدایت آمریکائی ها صورت گرفته و وی در همه این مدت اطلاعاتش را به آنها می داده و سرانجام نیز با احتمال لو رفتنش، بدستور آمریکائی ها مجدداً به آمریکا بازگشته است.چرا آمریکائی ها چنین سخاوتمندانه به برنامه اتمی ایران کمک کردند و یا حداقل اینکه چشمانشان را بر روی آن بستند؟بطور کلی سلاح اتمی ارزش نظامی نداشته و بیشتر جنبه بازدارندگی و پرستیژ دارد. حتی در جنگ دوم جهانی هم آمریکا در شرایطی بمب اتمی خود را بر روی هیروشیما رها کرد که نیازی به اینکار نبود و نیروی دریایی و هوایی ژاپن پیشاپیش بطور کامل نابود شده و نیروی زمینی آنها نیز بی خاصیت شده بود. آمریکائی ها در حقیقت بمب اتم را برای ایجاد رعب و وحشت در روسها بر علیه ژاپن بکار بردند تا در مقابل غول تازه ظهور کرده کمونیسم ابراز قدرت نموده و آنها را مرعوب نمایند.اما در مورد ایران، هدایت کردن حکومت ایران به ساخت بمب اتم و فراهم آوردن زمینه های آن، راهی را بر روی کشور می گشود که اینک شاهد ثمره آن هستیم. برای آمریکائی ها روشن بود که پروژه ساخت بمب برای ایران یک پروژه 30 ساله است و حکومت برای نیل به چنین هدفی چاره ای جز میلیتاریزه شدن و ایجاد ساختار امنیتی نخواهد داشت، مسیری که دقیقاً بر علیه دموکراسی بوده و منجر به یک دیکتاتوری نظامی امنیتی می شود. حکومتهای دیکتاتوری مردم را از دست داده و بدون پایگاه مردمی، ضعیف و معامله گر می شوند، ضمن آنکه دنیا نیز جلوی آنها خواهد ایستاد و ترسانیدن کشورهای عربی و اروپایی از یک ایران اتمی بسیار ساده و کم هزینه است. سودای ساخت سلاح اتمی از هروئین هم اعتیادآورتر است، حکومت با هر گامی که در این راه برمی دارد، پلهای بیشتری را پشت سر خود خراب کرده و راه بازگشتی نخواهد داشت. در چنین مسیری، نیروهای نظامی هر روز قدرت بیشتری گرفته و سرانجام حکومت را بدست می گیرند، همانگونه که این پیش بینی آمریکائی ها برای حکومت ایران، در سال 84 به تحقق پیوست و سپاه توانست با تقلب در انتخابات، که با بی تفاوتی مردم همراه بود، احمدی نژاد را بر کرسی نشانده و قدرت را بطور کامل در دست بگیرد. پس از آن دستگاه تبلیغاتی رژیم بشدت بکار افتاد تا با طرح شعار "انرژی هسته ای حق مسلم ماست" این موضوع را به اولویت اول مردم تبدیل نموده و همه امور دیگر را تحت الشعاع آن قرار دهد. حکومت در چنین شرایطی، همه کاستی ها و نقایص خود در زمینه حقوق بشر، دموکراسی، توسعه اقتصادی و پیشرفت را به گروگان انرژی هسته ای درآورده و خود را در پشت آن پنهان می نمود.روابط بین الملل و وجهه جهانی ایران، بدلیل سیاست اتمی بشدت مخدوش شده و کشور مسیر انزوا و یک استبداد عریان خشن را پیموده و سرانجام به یک کره شمالی دوم تبدیل خواهد شد.حتی در جریانات اخیر هم مشخص است که آمریکائی ها از سال 2006 ساخت مرکز غنی سازی قم را زیر نظر داشته و بدون اینکه آنرا علنی نموده و در راه تمکیل آن مانع ایجاد نمایند، اجازه می دهند تا این مرکز تکمیل شود تا سند دیگری برای بوحشت انداختن دنیا داشته باشند.بزرگترین بدبختی کشور هنگامی فرا می رسد که اولین تست اتمی انجام شود. انزوای کامل جهانی و تحریم های فلج کننده از راه می رسند و زیرساختهای فرهنگی و سیاسی و اقتصادی ایران را ویران می کنند. سخت شدن شرایط کسب و کار و زندگی در ایران سبب می شود تا همه کسانی که مکنت مالی دارند یا از تخصص و استعدادی برخوردارند، مجبور به مهاجرت شده و راهی کشورهای دیگر دنیا شوند و زندگی جدیدی را آغاز نمایند. جبران همه این خسارات و زدودن استبداد و عقب ماندگی ها، بشرط سقوط دیکتاتوری، چندین دهه طول خواهد کشید."بازی اتمی" بازی مردم ایران نیست، در دو طرف این میدان یکی دست اندر کاران حکومت قرار دارند که منافع سرشار اقتصادی دارند و طرف دیگر، کشورهایی هستند که از این وضعیت سود سیاسی می برند.موج سبز مردم عصیان کرده ایران، بر علیه هر دو طرف این معادله است. مردم ایران در جستجوی الگوی کره جنوبی هستند که طی 30 سال گذشته در سایه پیشرفتهای علمی فنی و تکنولوژیک از یک کشور معمولی به پنجمین قدرت اقتصادی دنیا تبدیل شده است، بدون اینکه سلاح اتمی داشته و یا کشورش را میلیتاریزه کرده باشد. و در مقابل، الگوی کره شمالی که در یک توهم بزرگ بسر برده و در بدبختی و عقب ماندگی علمی اقتصادی گرفتار بوده و در همان حال بمب اتمی خود را آزمایش می کند، برای مردم ایران الگویی منفور و سیاه است.آمریکائی ها حتی با تهدیدات توخالی خود برای حمله نظامی در چند سال اخیر، همواره حکومت را برای ایجاد جو امنیتی و نظامی گری و سرکوب یاری نموده اند. آیا ضرورتی نداشت که غربی ها در اجلاس سازمان ملل ذکری هم از نقض وحشتناک حقوق بشر در ایران و جنایات ضد بشری بر علیه مردم ایران بنمایند؟ظهور مردم معترض در خیابانها، که فارغ از رویاهای اتمی حکومتشان، بدنبال آزادی و دموکراسی هستند، همه معادلات را بر هم زده است. این تنها راه نجات مردم ایران از آینده تاریکی است که ادامه سیاستهای حکومت برایشان تدارک دیده است. مردم به این اعتقاد رسیده اند که این خاک ما است و ما ایرانیها می خواهیم ایران خودمان را بهشت زندگی کنیم و حاضرند در این راه ایستادگی کرده و هزینه بدهند.تحریم های بیشتر، بر علیه مردم ایران بوده و رنج ملت را افزونتر خواهد نمود و سبب سقوط حکومت نخواهد شد. هرگونه حمله نظامی به تأسیسات هسته ای، از سوی هر کشوری، دموکراسی در ایران را دهها سال به عقب خواهد انداخت.تنها راه نجات این است که ما خود را از بازی بین حکومت ایران و قدرتهای بزرگ بیرون کشیده و ابتکار عمل را بدست خود بگیریم. مردم ایران می توانند با گسترش هر چه سریعتر موج آزادیخواهی خود، هم رژیم و هم بازیگران بین المللی را به موضع انفعال کشانیده و افکار عمومی دنیا را وادار نماید تا بجای پشتیبانی از تحریم های فلج کننده، به خواست ملت ایران احترام گذاشته و از پیروزی دموکراسی و انسانیت حمایت نمایند.فرصت بسیار اندک است و اگر ما نتوانیم جنبش را فراگیر نموده و آنرا به اعتصابات سراسری تبدیل نمائیم، موج سبز در یکی دو ماه آینده، با پدیدار شدن تحریم های شدید، و یا احیاناً با چند بمب و موشک اسرائیلی بر تأسیسات اتمی، بشدت به حاشیه رانده شده و شانس کامیابی و موفقیت را از دست خواهد داد. باید به دنیا فریاد بزنیم که ما نه بمب اتمی را می خواهیم و نه حکومت استبدادی و نه تحریم های بیشتر و بمبهای ضد دموکراسی اسرائیلی را.مسئولیت نسل جوان و آگاه، دانشجویان و دانش آموزان و همچنین روشنفکران و متفکرین بسیار سنگین است، مام میهن دست یاری بسوی همه ما دراز کرده و به ما یادآوری می کند که ما همه "فرزندان ایرانیم" و باید برای ایرانمان کاری بکنیم قبل از آنکه خیلی دیر شده باشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر