صفحات

۱۳۸۸ مهر ۱۰, جمعه

کل بیت رهبری در حال رقص باباکرم

کل بیت رهبری در حال رقص باباکرم Posted: 01 Oct 2009 03:12 PM PDT
جشن مفصلی در بیت راه افتاده و همگی صدای موزیک را بلند کرده و در حال رقص باباکرم بصورت جماعت هستند. بعد از اینهمه اخبار دیوانه کننده از راهپیمائی سبزها در روز قدس و حرکت کوبنده اعتراضی دانشجویان در بازگشایی دانشگاهها و صندلی های خالی در نیویورک، اخبار خوشی از ژنو و واشنگتن می رسد.همه بجان قذافی دعا می کنند که ورد غلبه بر بحران را در مجمع عمومی سازمان ملل به احمدی نژاد یاد داد. قذافی همیشه در رهبران ایران تأثیرگزار بوده است. در اوایل انقلاب وی به رهبران جمهوری اسلامی گفته بود من در لیبی بیشتر از شما اعدام کرده ام ولی اجازه نداده ام هیچ خبری از آن منتشر شود، شما برای چه همه اعدامها را اعلام می کنید؟ رهبران نظام هم دیدند حرف بسیار عمیقی است و آنرا بگوش گرفته و دیگر اعدامها را تبلیغ نکردند. اینبار هم قذافی در نیویورک به احمدی نژاد گفته بود آیا حکومت مهمتر است یا بمب اتم؟ من خودم همه سانتریفیوژها و نقشه های بمب اتم را بار یک کشتی کردم و فرستادم آمریکا ولی در عوض حکومتم را نجات دادم. اینبار هم پند قذافی رهبران نظام را خوش آمد.جلیلی در ژنو موفق شد یک وقت ملاقات خصوصی با ویلیام برنز معاون وزارت خارجه آمریکا گرفته و پشت درهای بسته پیام رهبر را به وی برساند. ویلیام برنز همان فردی است که در لیبی قذافی را متقاعد کرد همه داروندار هسته ای اش را بار کشتی کند و به امریکا بفرستد، خود وی نیز بهنگام بارگیری و حرکت کشتی در لیبی ناظر جریان بود، اصولاً برنز تخصص خوبی در راحت کردن دیکتاتورها از شر امور هسته ای دارد.با دستور رهبر، جلیلی موفق شد اولین مصاحبه بدون بسم الله الرحمن الرحیم خود را با خانم کریستین امان پور از شبکه سی ان ان انجام دهد و به آمریکائی ها اعلام کند که جمهوری اسلامی تا کجا به اصول خود پایبند است. جلیلی در جلسه کوتاهی با برنز پذیرفت که بازدید از سایت غنی سازی قم ظرف دو هفته آینده انجام شود و همچنین همه اورانیوم غنی شده را از ایران خارج و به کشور ثالثی بفرستند تا برای جمهوری اسلامی در درجه خلوص بالاتری غنی سازی کرده! و هر وقت نیروگاه هسته ای ایران راه افتاد! و بدون سوخت ماند! آنرا بیاورند و تحویل نیروگاه بدهند. آمریکائی ها هم زرنگ شده اند، بجای اینکه یک کشتی بفرستند و سانتریفیوژهای دست دوم پاکستانی را به آمریکا ببرند، می خواهند یک هواپیما بفرستند و فقط اصل مطلب، یعنی اورانیوم غنی شده را تحویل بگیرند.منوچ هم از واشنگتن خبر داده که بطور اتفاقی هنگامی که در ایستگاه اتوبوس منتظر بوده، ناگهان با چند نماینده کنگره آمریکا روبرو شده و با آنها مذاکره کرده است، وی به رهبری اطمینان داد که آنها قطعاً نماینده کنگره آمریکا بوده اند زیرا آمریکائی را بطور سلیس صحبت می کرده اند. نمایندگان کنگره که آنها هم مثل منوچ منتظر اتوبوس بوده اند، به وی اطمینان داده اند که حکومت ایران پابرجا خواهد ماند و جای نگرانی نیست.این امامزاده جدید، مستر اوباما حقیقتاً معجزه می کند.اوباما هم امشب با اعتماد بنفس خاصی در تلویزیون حاضر شد و با لحنی که معمولاً کشور کومور را خطاب می کند گفت که بازدید از سایت مخفی قم باید ظرف دو هفته آینده و بطور نامحدود انجام شود. اوباما همچنین موافقت جمهوری اسلامی برای خروج اورانیوم غنی شده از ایران را گامی مثبت دانست. وی گفت صبر ما نامحدود نیست و چنانچه جمهوری اسلامی در انجام وظایفش کوتاهی نموده یا از آنها تخطی نماید، مذاکرات قطعاً دیگر ادامه نیافته و آمریکا راه دیگری را انتخاب خواهد کرد.رهبر برای قانع کردن سرداران و بسیجیان نیز زحمت زیادی نباید بکشد، وی در توجیه فتوحات ژنو و واشنگتن، در ملاقات فردا با پاسداران و بسیجیان هاج و واج، به آنها خواهد گفت کشوری که یک دختر دانش آموز 16 ساله آن در زیرزمین خانه اش با ابتدائی ترین وسایل انرژی هسته ای تولید می کند نباید از تسلیم کل اورانیوم غنی شده نطنز و قم به آمریکا هراس داشته باشد. رهبر به آنها نوید می دهد که جمهوری اسلامی زندگی دوباره ای پیدا کرده و همه باید بجای زانوی غم بغل کردن به طرب و شادی بپردازند.
اوباما قدرتمندتر است یا خدا؟ Posted: 01 Oct 2009 11:17 AM PDT
اگر این سئوال را از جواد لاریجانی بپرسید قطعاً جواب خواهد داد هیچکدام، نیک براون از هر دو اینها قویتر است، ولی پاسخ سفیر ویژه خامنه ای به این سئوال فرق می کند. منوچ متکی هفته قبل در نیویورک بود و بفاصله چند روز مجدداً عازم آمریکا شد تا نامش بعنوان اولین وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی که پایش را در واشنگتن، پایتخت شیطان بزرگ می گذارد ثبت شود.در سال 1377 خاتمی برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل به نیویورک سفر نمود ولی در جلسه افتتاحیه و در سخنرانی کلینتون حضور نیافت، عصر آنروز کلینتون بر خلاف خاتمی بهمراه وزیر امور خارجه اش پای سخنرانی خاتمی نشست و در پایان همراه با دیگر حضار، برخاست و خاتمی را بخاطر سخنانش تشویق نمود. هیأت آمریکایی تلاش زیادی نمود که ترتیب ملاقاتی بین کلینتون و خاتمی را بدهد. خاتمی برای دادن اطلاع به خامنه ای با وی تماس گرفت و موضوع را گفت و در مقابل مخالفت خامنه ای، از انجام چنین دیداری حمایت نموده و آنرا بنفع ایران دانست، در انتهای مکالمه تلفنی، خامنه ای خود را به قلب درد زد و رئیس دفترش گلپایگانی گوشی را گرفته و به خاتمی هشدار داد که شما باعث شدید قلب رهبر درد بگیرد و اگر چنین ملاقاتی انجام شود موضع رهبری بسیار شدید الحن خواهد بود. نهایتاً خاتمی از دیدار با کلینتون منصرف شد.و امروز دقیقاً 12 سال پس از آن فرصت تاریخی، خامنه ای در حالی که قلب دردش خوب شده، منوچ خان را برای دریوزگی به واشنگتن می فرستد. وزیر امور خارجه یک کشور، هرگز بدون دعوت رسمی، عازم کشور دیگری نمی شود و در عرف دیپلماتیک دنیا، همه می فهمند که این اقدام جمهوری اسلامی در چه درجه ای از حقارت و پستی است. تئوریسین های ولایت فقیه و آنهایی که معتقدند ولایت فقیه را خداوند منصوب کرده است و خامنه ای را نائب امام زمان می دانند باید به این پرسش پاسخ دهند که چرا ولایت فقیه منصوب خدا و جانشین امام زمان، بجای اینکه دستش را بسوی خدا دراز کرده و از او کمک بخواهد، دستانش را با خفت و خواری بسوی اوباما دراز کرده و از او یاری می خواهد؟احمدی نژاد هم، در نیویورک، بارها در مصاحبه هایش تکرار کرد که حکومت ایران برای سارکوزی و گوردون براون ارزشی قائل نیست ولی "اوباما" فرق می کند. اینهمه سر به خاک سائیدن در برابر اوباما از سوی احمدی نژاد، حتی برای خبرنگاران هم عجیب بود.12 سال پیش خاتمی در سخنرانی کلینتون حاضر نبود ولی کلینتون برای شنیدن سخنرانی خاتمی به مقر سازمان ملل آمد، 12 سال بعد احمدی نژاد مؤدبانه پای سخنرانی اوباما نشست ولی هنگام سخنرانی خودش، هم صندلی هیأت آمریکائی و هم صندلی های بیشمار دیگری خالی بودند.در منبع آب پادگانهای سپاه و پایگاههای مقاوت بسیج هم بقدری پودر بی غیرتی ریخته و بخوردشان داده اند که حتی یک نفرشان هم ادای آدمهای غیرتی را در نمی آورد و نمی پرسد که چرا باید وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، ام القرای جهان اسلام، بعنوان نماینده رسمی نظام ولایت فقیه، بدون دعوت و بدون استقبال، عازم واشنگتن شود؟بعد از بازگشت احمدی نژاد از نیویورک، در بین سران حکومت شایع شد که در این سفر چند واسطه آمریکائی پیدا کرده اند که دارای نفوذ بسیار زیادی در دولت آمریکا بوده و قول داده اند که ترتیب ملاقاتی با اوباما یا یکی از مسئولین کاخ سفید را بدهند. البته باور کردن اینکه در آمریکا هم چنین افرادی وجود داشته باشند، برای حکومت ایران که همه مناسباتش بر اساس روابط و نه بر اساس ضوابط استوار می باشد بسیار راحت است. قطعاً یکی از همین افراد متنفذ ملاقاتی با یکی از مسئولین کاخ سفید ترتیب داده و نظام هم با سرعت تمام منوچ خان را برای درک این فیض عظمی راهی آمریکا نموده است. حال فرق نمی کند که فرد مذکور OBAMA باشد یا اینکه BO ، مهم این است که از کاخ سفید آمده باشد. هنگامی که در زمان ریگان، مک فارلین با هواپیمای اختصاصی در فرودگاه تهران به زمین نشست تا با سران جمهوری اسلامی ملاقات نماید، بهمراه خود یک کیک، یک عدد انجیل و یک قبضه کلت کمری هدیه آورده بود، حدس بزنید منوچ بعنوان میهمان ناخوانده، هنگامی که وارد واشنگتن شده چه چیزهایی دستش بوده است؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر